پست رسیدنم به صدتا لایک باید بیشتر از چیزایی که میکشم لایک

پست رسیدنم به صدتا لایک باید بیشتر از چیزایی که میکشم لایک بخوره، عجب😂

More Posts from Urlocalzosha and Others

10 months ago

امروز رفتیم طالقان (بماند همه ایل و تبارو جمع کردیم بردیم تازه یه سریا هم قراره بیان بازم-)

آرامش خوبی داره، فقط باید بشینی رو چمنا، باد موهات رو تکون بده و مدیتیشن کنی

جاده ی خوبی داره نسبتا، ولی بهتره شب نری، خیلی تاریک و پیچ در پیچه. اگه تهران باشی دو ساعته میرسی.

عنکبوتای نازی هم داره، یه بار یکیشو دیدم که پاهاش قرمز بود.

هنوز کلی برف روی قله ها مونده بود!

وسط راه نزدیک یه پرتگاه توقف کردیم استراحت کنیم. تمرین سنگ پرتاب کردن کردم. اولش دستم ضعیف بود، کج هم میزدم که بابام اومد گفت چرا مثل دخترا پرتاب میکنی. (خب دخترم دیگه-)

دیگه زوشا قاطی کرد، آستینو بالا زد چنان سنگارو پرت کرد که پشماتون بریزه. دو سه تاش از یک سانتی متری صورت مامانم و داییم رد شد-

به شهرک که رسیدیم چون خیلی فاصله داره تا خونمون همون جا خریدامونو کردیم. تخم مرغ بومی و یه تخم غاز هم گرفتیم. اندازه دوتا تخم مرغه که خب طبیعیه.. غاز خودش اندازه دوتا اردکه.

تو ویترین یه مغازه الکتریکی یه گربه خوابیده بود، انگار از کل جهان جدا بود اهمیتی به اطرافش نمیداد. فقط محکم پلک هاشو بسته بود.

یکم سبزیجات و جوجه گرفتیم و رفتیم سمت خونه..

صبحونه رو کنار هم خوردیم، نون سبوس دارش به قرمزی میزد.

بعدم به کارای خودمون مشغول شدیم..

ظهر وسط آفتاب سگ پز رفتم بدمینتون بازی کردم، برگشتم داخل نفس نداشتم فقط ولو شدم، سقفو صورتی میدیدم XD

با پسرخاله کوچولوم وقت گذروندم یه گلم گذاشتم رو کله‌ش. جوجه درست کردیم. زغالش خراب بود مجبور شدیم عوضش کنیم. زیاد چیزی نخوردم.

نزدیکای عصر به باغ یه عزیزی (اجازه داد بهمون) دستبرد زدیم و نزدیک یه کیلو آلبالو چیدم، یه سریاشون خیلی درست بودن اندازه ی گیلاس، احتمالا چون بذرشون مجارستانی بوده. کلی آلوچه چیدیم (گوجه سبز میگید بهشون؟) کلی گل چیدم که بیشترشون خشک شدن.. یه سریاشون شبیه شیپور بودن، میخوام بچسبونمشون توی دفترم.

(بماند که کلی شته از داخلشون کشیدم بیرون-)

بیشتر اون آلبالو ها رو میخوام بدم به چندتا از دوستام. چند وقته باهام حرفی نزدن، پس از راه دوستی وارد میشم.

از لا به لای کلی گندم و علف هرز رد شدم که تا یکم پایین تر از شونه هام رشد کرده بودن، داشتم خفه میشدم

از کنار یه مرکز ثبت رای هم رد شدیم.. شربت نذری میدادن.

پسرخاله گرامی هم کلا علاقه خاصی به شب راه افتادن داره شب اومده میگه دو ساعته با خانوادم میرسم.

خوبه بزرگوار تو ماشینش محسن لرستانی پلی نمیکنه وگرنه ده دقیقه بعد از پیامش رسیده بود. با سر و کله شکسته البته-

احتمالا شنبه صبح برگردیم..

راستی، کلی صفحه جدید به بولت ژورنالم اضافه کردم، عکسشونو میزارم

بدرود.

امروز رفتیم طالقان (بماند همه ایل و تبارو جمع کردیم بردیم
امروز رفتیم طالقان (بماند همه ایل و تبارو جمع کردیم بردیم
امروز رفتیم طالقان (بماند همه ایل و تبارو جمع کردیم بردیم

Tags
9 months ago
برگام این نقاشی منه اینجا؟

برگام این نقاشی منه اینجا؟

*وی شدیدا خوشحال است* (عادت دارم سر همین یه چیز کوچولو با هیجان دور خونه میدوم)

10 months ago
Hii

Hii

Here you go, another old drawing..

Click for better quality

*posts the drawing and runs away*

درود بر بروبچه های فارسی زبانی که اینجان

اینم یه نقاشی قدیمی دیگه، عین بقیه پستام..

جهت کیفیت بهتر عکس کلیک کنید روش داداشیا

*وی بعد از پست کردن در میرود*


Tags
6 months ago
جوجه تیغیتون بعد چند سال برگشته XD
جوجه تیغیتون بعد چند سال برگشته XD

جوجه تیغیتون بعد چند سال برگشته XD

رفرنسش سنجو جان بود

Check out my tokyo revengers sona!

Reference : senju


Tags
10 months ago
I've Spent 12 Freaking Hours On This🥰🔪

I've spent 12 freaking hours on this🥰🔪

There's lot of genderswapped characters that I drew, from jjk, tokrev & some others I'm gonna draw later

Click for better quality

Slayed of failed?😃

۱۲ ساعت کوفتی سر این لعنتی وقت گذاشتم مشیلنلیشلیشنباشمابش

کلی کاراکتر از کلی انیمه مختلف آوردم جنسیتشونو برعکس کردم کشیدمشون🥰

زیادی حوصله دارم-

تازه بازم از این جزئیات دارا میخوام بکشم و خودمو شکنجه کنم👍🏻😐

جهت کیفیت بهتر کلیک کنید رو عکس

چطور شده؟


Tags
10 months ago

امروزم بدک نگذشت.

ساعت چهار صبح خاله‌م با بچه هاش رسیدن اینجا.. من نمیدونم چطوری خسته نمیشن واقعا.

یه خاله دیگه م هم با همه بچه هاش اومد. (جز یه دخترخالم که کلاس داشت..) جالبه هیچکدوم نمیدونستن اون یکی قراره بیاد.

سر میز از نوه خالم پرسیدم اومدیم کجا، مامانش زیرلبی گفت بگه طالقان. چی گفت؟ اومدیم طالبان👍🏻

بخاری رو هم که دید گفت : این چی چیه؟

+ بخاریه.

- توش جیش میکنیم؟

+ نه.

- چرا.

بعد صبحونه رفتم در پشتی رو باز کردم، جلوش یه جوی خوب داره. بچه ها نشستن لبش و بازی کردن. بماند آب پاش پلاستیکی یکیشون افتاد و آب بردش کلی دویدیم پیداش کنیم که گریه ش رو تموم کنه.. خوشحال شد.

کلی سنگ پرت کردیم تو آب، گل گذاشتم روی موهاشون، بهشون خوش گذشت. خوشحالم.

(باید مشکلات خشممو با پرت کردن سنگ تو آب از بین ببرم)

نهارو همه کنار هم خوردیم. (کل سینی گوجه ها قبل پخت چپه شد رو زمین، برشون گردوندیم یه گوجه دیگم بعدش افتاد عالیه)

از نوه خالم پرسیدم به کی رای میدی؟ گفت : من به تو رای میدم. به (اشاره به دخترخاله هام) شما هم میدم به همه رای میدم.

کاش تو زندگیم همین شکلی ساده باشم.

بعدم همه یکم استراحت کردن و به اجبار یک دوست عزیز فرستادنمون جهت رای دادن. تو این گرمای سگ پز سگ میره بیرون آخه؟ از بینمون ۴ نفر رای دادن کلا. منم فقط کاغذشو انداختم تو صندوق، خودم رای ندادم.

حالا تو ماشین :

مادر : حالا تو به کی رای دادی؟

(پدرجان موقع رای دادن کاغذشو قایم کرد گفت نمیخوام رای منو ببینین)

پدر : دزد بزرگ.

به این ترتیب وقتی مادرجان منظورشو فهمید دعوا شد.

برگشتیم خونه یکم میوه خوردیم و استراحت از اونجایی که همه خسته راه بودن..

به باغ مادربزرگم هم سر زدیم و چندتا آلبالو چیدیم، یه گل جدید دیدم. خیلی جزئیات داشت و انگار وسط برگای ریزش یه مرکز کاج شکل کوچیک داشت . اکثر فامیل برگشتن خونه هاشون و امیدوارم سالم رسیده باشن چون چند دقیقه پیش چنان رعد و برقی شد که کرک و پرام ریخت..

رفتیم لب یه رودخونه که پشت باغ بود، خیلی پر آب بود و یه خانواده نزدیکش نشسته بودن. سنگ پرت کردم تو آب که البته تو کفشام کلی آب رفت..

وقتی بقیه رفتن ما هم با یه خاله و داییم رفتیم سه تا روستا رو دیدیم، مرجان، نساء اولیا و جوستان.

برگشتیم خونه. دوباره در پشتی رو باز کردم یکم نشستم تو لب آب پاهام خنک شد کلی هم آرامش گرفتم.

واکنش صادقانه یه بنده خدایی که ته جوی وایساده درحال خوردن آب :

اون بنده خدا تا ابد :

یکم از آسمون آبی فیض بردیم و برگشتیم تو.

امروز صفحه جدیدی از بولت ژورنالم درست نکردم.. فردا هم برمیگردیم تهران.

بدرود.

امروزم بدک نگذشت.

جوجه رو نگاه آخه، پسرخالمه :>>


Tags
10 months ago
با یه کار نسبتا قدیمی اومدم

با یه کار نسبتا قدیمی اومدم

حوصله کشیدن ندارم دارم اینجا رو با چیزای زیرخاکی پر میکنم😂

مال ۱۴۰۲عه فکر کنم

یکم دیگه اولین چیزی که کشیدمم میزارم دور هم بخندیم بهش👍🏻

رفرنس : شینوبو کوچو

جهت کیفیت بهتر کلیک کنید

Totally old art.. from 2023 idk

Lazy to draw so just putting random old arts here 😂

Imma post the first art I drew too so we could laugh at it together👍🏻

Refrence: Shinobu Kocho

Click for better quality


Tags
9 months ago

سلام نقاشیات چه باحالن! با چه برنامه ای آرت خود را می آفرینی؟😄

سلام انون عزیززز خیلی ممنونم ^^🤍

از ibis paint X استفاده میکنم، توی اکثر سیستم عامل ها هم قابل نصبه🌷


Tags
10 months ago
First Post :>

First post :>

OK guys here's my oc, her name is Shuhan Kakami, AKA Shu *^*

Refrence : kazutora

Am I doing good yet? :>>🤍

اوکی اولین پستم اینه، خودم کشیدمش و به شخصه خیلی دوستش دارم

رفرنسش کازوتورا بود از توکیو ریونجرز

نظرتون راجبش چیه؟ ^-^


Tags
8 months ago
10000 Likes

10000 likes

Unexpected💀

تا الان ۱۰هزار تا پست لایک کردم

انتظارشو نداشتم💀


Tags
Loading...
End of content
No more pages to load
  • west150
    west150 liked this · 7 months ago
  • urlocalzosha
    urlocalzosha liked this · 9 months ago
  • urlocalzosha
    urlocalzosha reblogged this · 9 months ago
urlocalzosha - Zosha
Zosha

~‌ Hey There! :P

34 posts

Explore Tumblr Blog
Search Through Tumblr Tags