با یه کار نسبتا قدیمی اومدم

با یه کار نسبتا قدیمی اومدم

با یه کار نسبتا قدیمی اومدم

حوصله کشیدن ندارم دارم اینجا رو با چیزای زیرخاکی پر میکنم😂

مال ۱۴۰۲عه فکر کنم

یکم دیگه اولین چیزی که کشیدمم میزارم دور هم بخندیم بهش👍🏻

رفرنس : شینوبو کوچو

جهت کیفیت بهتر کلیک کنید

Totally old art.. from 2023 idk

Lazy to draw so just putting random old arts here 😂

Imma post the first art I drew too so we could laugh at it together👍🏻

Refrence: Shinobu Kocho

Click for better quality

More Posts from Urlocalzosha and Others

10 months ago

آقا امروز رفتیم بیرون پالادیوم، رفتم تو کتابفروشی دیدم جلد دوم بازی های میراث اومده (تازه ترجمه شده) (میراث هاثورن)

یعنیا یه چیزی میگم یه چیزی میشنوی

دویدم

فقط دویدم سمت قفسه چیز دیگه ای یادم نیست-


Tags
9 months ago

خدایا امیدوارم هر چرت و پرتی که قراره بعد همه اینا اتفاق بیوفته خنده دار باشه

Gosh I hope whatever bullshit happening next is funny


Tags
9 months ago

سلام نقاشیات چه باحالن! با چه برنامه ای آرت خود را می آفرینی؟😄

سلام انون عزیززز خیلی ممنونم ^^🤍

از ibis paint X استفاده میکنم، توی اکثر سیستم عامل ها هم قابل نصبه🌷


Tags
10 months ago

امروز رفتیم طالقان (بماند همه ایل و تبارو جمع کردیم بردیم تازه یه سریا هم قراره بیان بازم-)

آرامش خوبی داره، فقط باید بشینی رو چمنا، باد موهات رو تکون بده و مدیتیشن کنی

جاده ی خوبی داره نسبتا، ولی بهتره شب نری، خیلی تاریک و پیچ در پیچه. اگه تهران باشی دو ساعته میرسی.

عنکبوتای نازی هم داره، یه بار یکیشو دیدم که پاهاش قرمز بود.

هنوز کلی برف روی قله ها مونده بود!

وسط راه نزدیک یه پرتگاه توقف کردیم استراحت کنیم. تمرین سنگ پرتاب کردن کردم. اولش دستم ضعیف بود، کج هم میزدم که بابام اومد گفت چرا مثل دخترا پرتاب میکنی. (خب دخترم دیگه-)

دیگه زوشا قاطی کرد، آستینو بالا زد چنان سنگارو پرت کرد که پشماتون بریزه. دو سه تاش از یک سانتی متری صورت مامانم و داییم رد شد-

به شهرک که رسیدیم چون خیلی فاصله داره تا خونمون همون جا خریدامونو کردیم. تخم مرغ بومی و یه تخم غاز هم گرفتیم. اندازه دوتا تخم مرغه که خب طبیعیه.. غاز خودش اندازه دوتا اردکه.

تو ویترین یه مغازه الکتریکی یه گربه خوابیده بود، انگار از کل جهان جدا بود اهمیتی به اطرافش نمیداد. فقط محکم پلک هاشو بسته بود.

یکم سبزیجات و جوجه گرفتیم و رفتیم سمت خونه..

صبحونه رو کنار هم خوردیم، نون سبوس دارش به قرمزی میزد.

بعدم به کارای خودمون مشغول شدیم..

ظهر وسط آفتاب سگ پز رفتم بدمینتون بازی کردم، برگشتم داخل نفس نداشتم فقط ولو شدم، سقفو صورتی میدیدم XD

با پسرخاله کوچولوم وقت گذروندم یه گلم گذاشتم رو کله‌ش. جوجه درست کردیم. زغالش خراب بود مجبور شدیم عوضش کنیم. زیاد چیزی نخوردم.

نزدیکای عصر به باغ یه عزیزی (اجازه داد بهمون) دستبرد زدیم و نزدیک یه کیلو آلبالو چیدم، یه سریاشون خیلی درست بودن اندازه ی گیلاس، احتمالا چون بذرشون مجارستانی بوده. کلی آلوچه چیدیم (گوجه سبز میگید بهشون؟) کلی گل چیدم که بیشترشون خشک شدن.. یه سریاشون شبیه شیپور بودن، میخوام بچسبونمشون توی دفترم.

(بماند که کلی شته از داخلشون کشیدم بیرون-)

بیشتر اون آلبالو ها رو میخوام بدم به چندتا از دوستام. چند وقته باهام حرفی نزدن، پس از راه دوستی وارد میشم.

از لا به لای کلی گندم و علف هرز رد شدم که تا یکم پایین تر از شونه هام رشد کرده بودن، داشتم خفه میشدم

از کنار یه مرکز ثبت رای هم رد شدیم.. شربت نذری میدادن.

پسرخاله گرامی هم کلا علاقه خاصی به شب راه افتادن داره شب اومده میگه دو ساعته با خانوادم میرسم.

خوبه بزرگوار تو ماشینش محسن لرستانی پلی نمیکنه وگرنه ده دقیقه بعد از پیامش رسیده بود. با سر و کله شکسته البته-

احتمالا شنبه صبح برگردیم..

راستی، کلی صفحه جدید به بولت ژورنالم اضافه کردم، عکسشونو میزارم

بدرود.

امروز رفتیم طالقان (بماند همه ایل و تبارو جمع کردیم بردیم
امروز رفتیم طالقان (بماند همه ایل و تبارو جمع کردیم بردیم
امروز رفتیم طالقان (بماند همه ایل و تبارو جمع کردیم بردیم

Tags
9 months ago
Lemme Kill Myself The Damn Nails Are Taking A Lifetime😭😭

Lemme kill myself the damn nails are taking a lifetime😭😭

واقعا بزار خودمو بکشم این ناخونا تا آخر عمرم قراره طول بکشن خدایا بسه دیگه-


Tags
6 months ago
جوجه تیغیتون بعد چند سال برگشته XD
جوجه تیغیتون بعد چند سال برگشته XD

جوجه تیغیتون بعد چند سال برگشته XD

رفرنسش سنجو جان بود

Check out my tokyo revengers sona!

Reference : senju


Tags
1 month ago

real

me searching for my blade after the littlest thing happened (i can’t properly function without hurting myself)

Me Searching For My Blade After The Littlest Thing Happened (i Can’t Properly Function Without Hurting
9 months ago
Shout Out To My New Windbreaker Oc :D

Shout out to my new windbreaker oc :D

Okay her name is muna, she's the older sister of umemiya (only have the same mother) and the acting leader of bofurin *-*

Is persian-japanese

Since umemiya is really similar to gojo, I got the idea to give him a geto-like sibling.

Some random facts about her :

She's great at parkour, is also super flexible (probably even better than rindou)

Has a spider web tattoo

In total, she has 4 piercings

Loves martial arts

She isn't really active in social media but many people follow her and like her posts

NOT ashamed of a single thing

Likes growing hair but she says it will bother her in fights

Has a good relationship with suo and hiragi

First time she appears in anime : during shishitoren and bofurin's fight in the theater, she just breaks a window and comes inside like it's the most normal thing in the world and had a 'talk' with choji. (gets stabbed in the throat)

In her early days, She once fell off a roof while doing parkour and broke her head , left hand and right leg

Quote : parkour is my life.

Click on the pic for better quality

---

بیاید با اوسی جدیدم تو ویند بریکر آشنا بشید D:

اوکی اسمش مونا عه، خواهر بزرگه ی اومه‌میا (فقط مادرشون یکیه) که گاهی اوقات نقش خالی لیدر تو بوفورین رو پر میکنه

ایرانی-ژاپنیه

از اونجایی که اومه‌میا خیلی شبیه گوجو عه ایده شو پیداکردم که یه خواهر گتو-طور بهش بدم.

یه سری فکت رندوم راجبش :

تو پارکور کارش عالیه و حسابی انعطاف‌پذیره (احتمالا از ریندو هم بهتر)

یه تتوی تار عنکبوت داره

در کل ۴ تا پیرسینگ داره

عاشق هنر های رزمیه

خیلی تو فضای مجازی فعالیت نداره ولی افراد زیادی فالوش میکنن و پستاشو لایک میکنن

اصلا از چیزی خجالت نمیکشه

دوست داره موهاشو بلند بزاره ولی میگه تو دعوا اذیتش میکنه

ارتباط خوبی با سو و هیراگی داره

اولین باری که تو انیمه حضور پیدا میکنه : اواسط دعوای شیشتورن و بوفورین تو تئاتر، یه پنجره رو میشکنه و میاد داخل انگار که نرمال ترین حرکت تو جهانه، بعدشم یه 'صبحتی' با چوجی میکنه. (گلوش چاقو میخوره)

قدیما، یه بار موقع پارکور رفتن از یه پشت بوم افتاد و سر، دست چپ و پای راستش رو شکست

جمله معروف : پارکور زندگی منه.

جهت کیفیت بهتر کلیک کنید روی عکس

---


Tags
9 months ago
برگام این نقاشی منه اینجا؟

برگام این نقاشی منه اینجا؟

*وی شدیدا خوشحال است* (عادت دارم سر همین یه چیز کوچولو با هیجان دور خونه میدوم)

Loading...
End of content
No more pages to load
  • urlocalzosha
    urlocalzosha reblogged this · 6 months ago
  • arizuxu
    arizuxu reblogged this · 7 months ago
  • warringwarrioridiot
    warringwarrioridiot liked this · 8 months ago
  • rion-isnot-an-ai
    rion-isnot-an-ai liked this · 9 months ago
  • misty-sees-you
    misty-sees-you liked this · 9 months ago
  • sillysnaildraws
    sillysnaildraws liked this · 9 months ago
  • the-unknown-fandom
    the-unknown-fandom liked this · 10 months ago
  • muichirolover14
    muichirolover14 liked this · 10 months ago
  • liss009
    liss009 liked this · 10 months ago
  • mousearttydoodledraws1ut
    mousearttydoodledraws1ut liked this · 10 months ago
  • corazon-lover
    corazon-lover liked this · 10 months ago
  • artistory6
    artistory6 reblogged this · 10 months ago
  • urlocalzosha
    urlocalzosha reblogged this · 10 months ago
  • artistory6
    artistory6 reblogged this · 10 months ago
  • artistory6
    artistory6 liked this · 10 months ago
  • urlocalzosha
    urlocalzosha reblogged this · 10 months ago
  • m4tthxw
    m4tthxw liked this · 10 months ago
  • xxlady-lunaxx
    xxlady-lunaxx liked this · 10 months ago
  • allylene
    allylene liked this · 10 months ago
  • kittencomicslol
    kittencomicslol liked this · 10 months ago
  • fnartist12
    fnartist12 liked this · 10 months ago
  • urlocalzosha
    urlocalzosha liked this · 10 months ago
  • urlocalzosha
    urlocalzosha reblogged this · 10 months ago
urlocalzosha - Zosha
Zosha

~‌ Hey There! :P

34 posts

Explore Tumblr Blog
Search Through Tumblr Tags