سلام نقاشیات چه باحالن! با چه برنامه ای آرت خود را می آفرینی؟😄
سلام انون عزیززز خیلی ممنونم ^^🤍
از ibis paint X استفاده میکنم، توی اکثر سیستم عامل ها هم قابل نصبه🌷
2 new pages of my sketchbook! :P
امروزم بدک نگذشت.
ساعت چهار صبح خالهم با بچه هاش رسیدن اینجا.. من نمیدونم چطوری خسته نمیشن واقعا.
یه خاله دیگه م هم با همه بچه هاش اومد. (جز یه دخترخالم که کلاس داشت..) جالبه هیچکدوم نمیدونستن اون یکی قراره بیاد.
سر میز از نوه خالم پرسیدم اومدیم کجا، مامانش زیرلبی گفت بگه طالقان. چی گفت؟ اومدیم طالبان👍🏻
بخاری رو هم که دید گفت : این چی چیه؟
+ بخاریه.
- توش جیش میکنیم؟
+ نه.
- چرا.
بعد صبحونه رفتم در پشتی رو باز کردم، جلوش یه جوی خوب داره. بچه ها نشستن لبش و بازی کردن. بماند آب پاش پلاستیکی یکیشون افتاد و آب بردش کلی دویدیم پیداش کنیم که گریه ش رو تموم کنه.. خوشحال شد.
کلی سنگ پرت کردیم تو آب، گل گذاشتم روی موهاشون، بهشون خوش گذشت. خوشحالم.
(باید مشکلات خشممو با پرت کردن سنگ تو آب از بین ببرم)
نهارو همه کنار هم خوردیم. (کل سینی گوجه ها قبل پخت چپه شد رو زمین، برشون گردوندیم یه گوجه دیگم بعدش افتاد عالیه)
از نوه خالم پرسیدم به کی رای میدی؟ گفت : من به تو رای میدم. به (اشاره به دخترخاله هام) شما هم میدم به همه رای میدم.
کاش تو زندگیم همین شکلی ساده باشم.
بعدم همه یکم استراحت کردن و به اجبار یک دوست عزیز فرستادنمون جهت رای دادن. تو این گرمای سگ پز سگ میره بیرون آخه؟ از بینمون ۴ نفر رای دادن کلا. منم فقط کاغذشو انداختم تو صندوق، خودم رای ندادم.
حالا تو ماشین :
مادر : حالا تو به کی رای دادی؟
(پدرجان موقع رای دادن کاغذشو قایم کرد گفت نمیخوام رای منو ببینین)
پدر : دزد بزرگ.
به این ترتیب وقتی مادرجان منظورشو فهمید دعوا شد.
برگشتیم خونه یکم میوه خوردیم و استراحت از اونجایی که همه خسته راه بودن..
به باغ مادربزرگم هم سر زدیم و چندتا آلبالو چیدیم، یه گل جدید دیدم. خیلی جزئیات داشت و انگار وسط برگای ریزش یه مرکز کاج شکل کوچیک داشت . اکثر فامیل برگشتن خونه هاشون و امیدوارم سالم رسیده باشن چون چند دقیقه پیش چنان رعد و برقی شد که کرک و پرام ریخت..
رفتیم لب یه رودخونه که پشت باغ بود، خیلی پر آب بود و یه خانواده نزدیکش نشسته بودن. سنگ پرت کردم تو آب که البته تو کفشام کلی آب رفت..
وقتی بقیه رفتن ما هم با یه خاله و داییم رفتیم سه تا روستا رو دیدیم، مرجان، نساء اولیا و جوستان.
برگشتیم خونه. دوباره در پشتی رو باز کردم یکم نشستم تو لب آب پاهام خنک شد کلی هم آرامش گرفتم.
واکنش صادقانه یه بنده خدایی که ته جوی وایساده درحال خوردن آب :
اون بنده خدا تا ابد :
یکم از آسمون آبی فیض بردیم و برگشتیم تو.
امروز صفحه جدیدی از بولت ژورنالم درست نکردم.. فردا هم برمیگردیم تهران.
بدرود.
جوجه رو نگاه آخه، پسرخالمه :>>
real
me searching for my blade after the littlest thing happened (i can’t properly function without hurting myself)
پست رسیدنم به صدتا لایک باید بیشتر از چیزایی که میکشم لایک بخوره، عجب😂
Shout out to my new windbreaker oc :D
Okay her name is muna, she's the older sister of umemiya (only have the same mother) and the acting leader of bofurin *-*
Is persian-japanese
Since umemiya is really similar to gojo, I got the idea to give him a geto-like sibling.
Some random facts about her :
She's great at parkour, is also super flexible (probably even better than rindou)
Has a spider web tattoo
In total, she has 4 piercings
Loves martial arts
She isn't really active in social media but many people follow her and like her posts
NOT ashamed of a single thing
Likes growing hair but she says it will bother her in fights
Has a good relationship with suo and hiragi
First time she appears in anime : during shishitoren and bofurin's fight in the theater, she just breaks a window and comes inside like it's the most normal thing in the world and had a 'talk' with choji. (gets stabbed in the throat)
In her early days, She once fell off a roof while doing parkour and broke her head , left hand and right leg
Quote : parkour is my life.
Click on the pic for better quality
---
بیاید با اوسی جدیدم تو ویند بریکر آشنا بشید D:
اوکی اسمش مونا عه، خواهر بزرگه ی اومهمیا (فقط مادرشون یکیه) که گاهی اوقات نقش خالی لیدر تو بوفورین رو پر میکنه
ایرانی-ژاپنیه
از اونجایی که اومهمیا خیلی شبیه گوجو عه ایده شو پیداکردم که یه خواهر گتو-طور بهش بدم.
یه سری فکت رندوم راجبش :
تو پارکور کارش عالیه و حسابی انعطافپذیره (احتمالا از ریندو هم بهتر)
یه تتوی تار عنکبوت داره
در کل ۴ تا پیرسینگ داره
عاشق هنر های رزمیه
خیلی تو فضای مجازی فعالیت نداره ولی افراد زیادی فالوش میکنن و پستاشو لایک میکنن
اصلا از چیزی خجالت نمیکشه
دوست داره موهاشو بلند بزاره ولی میگه تو دعوا اذیتش میکنه
ارتباط خوبی با سو و هیراگی داره
اولین باری که تو انیمه حضور پیدا میکنه : اواسط دعوای شیشتورن و بوفورین تو تئاتر، یه پنجره رو میشکنه و میاد داخل انگار که نرمال ترین حرکت تو جهانه، بعدشم یه 'صبحتی' با چوجی میکنه. (گلوش چاقو میخوره)
قدیما، یه بار موقع پارکور رفتن از یه پشت بوم افتاد و سر، دست چپ و پای راستش رو شکست
جمله معروف : پارکور زندگی منه.
جهت کیفیت بهتر کلیک کنید روی عکس
---
تامام
خدایا صورتشو نگا چقدر گاگوله میتونم بمیرم براش😭😭🤍 (سر چشماش سکته کردم)
بی لباسشم گذاشتم که اگه دلتون خواست باهم collab بریم و تنش لباسی که دلتون میخوادو بکشین♡
این لباسو تو یکی از شاتای فشن شو ها دیدم و خوشم اومد ازش (بلد نیستم کفش بکشم-)
جهت کیفیت بهتر کلیک کنید
پ.ن : اگه QR کد براش رو لازم داشتید تو کامنتا بگید
Finished
Gosh look at her face she's so goofy I can die for her rn
Also uploaded raw ver. So if anyone wanted to have a collab you can draw your fav clothes on her♡
I saw this dress in a fashion show shot and liked it (idk how to draw shoes-)
Click for better quality
Also comment if you wanted the brush QR code
*^*
c:
جوجه تیغیتون بعد چند سال برگشته XD
رفرنسش سنجو جان بود
Check out my tokyo revengers sona!
Reference : senju